رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

یک روز بهاری دردماوند

عزیز مامانی جمعه به اتفاق خاله سمیرا رفتیم دماوند .متاسفانه امسال به شکوفه ها نرسیدیم ولی خیلی سرسبز وزیبا بود.روحمون تازه شد.جالبه که تو هم کلی احساس خوشحالی میکردی.قربونت بره مامان ،تو هم مثل مامان و بابات عاشق طبیعت هستی.خیلی خوش گذشت کلی شقایق در اومده بود.من عاشق این فصلم.تو چطور مامانی؟   اینجا مهر پارسال امده بودیم تو اون موقع حدود دو ماهت بود.زمان چقدر سریع میگذره.باورم نمیشه چه روزهایی رو پشت سر گذاشتیم.حالا دیگه واسه من و بابا تصور روزهای بدون تو هم غیر ممکنه.انگار تو همیشه تو زندگیمون بودی.خیلی دوست داریم وبخاطر وجود تو از خدای بزرگ و مهربون ممنون وسپاس گذاریم. مامانی چرا رفتی تو درخت؟  ...
26 ارديبهشت 1391

عکس های رها سری پنجم

دختر نازم با موهای مدل خرگوشی     ای مامان قربون اون دخمل نازش بشه     اینم کاکتوس هامون.که بخاطر مراقبت های بابا،سه تا گل داده ،خیلی گلهاش قشنگه ولی عمرش فقط یه روزه خیلی حیفه مگه نه؟!   ...
25 ارديبهشت 1391

نمایشگاه گل

خوشگل ناز مامان امروز رفتیم نمایشگاه گل.خیلی خیلی زیبا بود.کلی گل های زیبا با مدل های متفاوت.چون خیلی تو ترافیک مونده بودیم وقتی رسیدیم خواب بودی نزدیکای رفتنمون بیدار شدی. اینم گل من وسط کلی گل       این یه کاکتوس 32 ساله ست.خیلی زیباست   اینم یه کاکتوس آدم نما!       اینم یه کره اسب ساخته شده باگل!   این گلهای رز رو با کمی تغییر رنگین کمونی کردند.  اینم دخترمه که خیلی خسته شده ورفته رو شونه های باباش !!!!!خیلی خیلی اینکار بابا رو دوست داشتی عزیزدلم ...
25 ارديبهشت 1391

عکس های رها سری چهارم

خدايا.....!! چنان نزديکي که نمي توانم ببينمت...!! صداي تو هر لحظه با من سخن مي گويد.... اما من آن را نمي شنوم.... مرا به اعماق درونم ببر.............. تا شکوه بي پرده ي جمال تو را ببينم.. مرا بياموز پيوسته تو را بجويم  و همواره به عنوان يگانه پناهم به تو رو کنم مامانی اینم عکسای 5 اردیبهشت روز سه شنبه ست که مامان بردت پارک ،خیلی بهت خوش گذشت . اینجا سخت مشغول تماشای بچه هایی هستی که دارن فوتبال بازی می کنند. اینجا هم داری علف های دور وبرت رو میکنی .قربون اون دستای کوچیکت برم   این هم رها خانوم در حال گوش کردن موزیک بطور اختصاص...
5 ارديبهشت 1391

تاثير معجزه آساي سركه و جوش شيرين در نظافت منزل

شايد اگر كاربردهاي فراوان و باورنكردني جوش‌شيرين و سركه را مي‌دانستيم، در تميز كردن منزل كمتر از شوينده‌هاي شيميايي آماده استفاده مي‌كرديم. من امسال خودم ار این روشها استفاده کردم و نتیجه اش عالی بود.بدون استفاده از مواد شیمیایی ،تونستم خونه تکونی کنم.پیشنهاد میکنم یکبار امتحان کنید. جوش‌شيرين و سركه از جمله بهترين پاك‌كننده‌هايي هستند كه استفاده جداگانه يا تركيب آن‌ها تاثير فوق‌العاده‌اي در پاكيزگي منزل دارد. با توجه به كاربردهاي بسيار آن‌ها، كافيست يك بار امتحان كنيد تا اين دو محصول ارزان و طبيعي بدون نياز به سابيدن، ميهمان هميشگي خانه شما شوند. چند مورد استفاده از س...
2 ارديبهشت 1391

پارک و اولین تاب بازی

اول اردیبهشت 1391 روز جمعه دختر ناز مامان امروز با عمه مهناز و خونوادش (که اومدند خونمون )رفتیم پارک سرخه حصار.بردیمتون قسمت بازی بچه ها.این اولین باره که اومدیم پارک و بازی میکنیم.خیلی با تعجب و ذوق به اونهمه بچه نگاه میکردی، گذاشتمت رو تاب.خیلی خوشت اومد .ولی سرسره رو زیاد دوست نداشتی ،یه ذره ترسیدی.یه کم هم رو الاکلنگ گذاشتمت.اون طرف هم پارمیدا بود .باهم بازی کردیم.کلی خوش گذشت.از اینکه بهت خوش میگذشت خیلی خوشحال بودم.خیلی دوست دارم.   ...
1 ارديبهشت 1391

6ماهگی

هورا دخمل ناز من  ماهه شد.مامان قربون دختر نازش بره. عسل مامان،حسابی بزرگ شدی .واسه خودت خانوم شدی.دیگه می تونی راحت غذا بخوری، خوب میشینی ، غلت زدنت که عالی شده،سینه خیز هم که میری ،با عروسک هات هم بازی میکنی،یاد گرفتی که همه چیز رو با زبونت تست کنی،هر چیزی به دستت می آد رو می بری به طرف دهنت تا بتونی با مزه کردنش ،بهتر بشناسیش.قربونت بره مامان.من عاشقتم.                                             واکسن 6ماهگیت رو زدم.3روزه که تب داری.خیلی ناراحت میشم وقتی تو این حال میبینمت.نمی تونی زیاد شیطنت کنی ،بی ...
13 فروردين 1391

شمال سری دوم

  خدایا، دلم که برایت تنگ می شود با آنکه می دانم همه جا هستی، اما به آســمان نگاه می کنم. چـرا که آســمان سه نشــانه از «تـو» دارد:  بی انتهاست، بی دریغ است و چون یک دست مهربان، همیشه بالای سرماست. 29 دی 1390 امروز به همراه مادر جون رفتیم شمال.دو ماهی بود که خونواده مامان ندیده بودنت.حسابی دور برت شلوغ بود ،تو هم که عاشق اینی که بغلت کنن و راه ببرنت.اونجا هم که این خواستت حسابی برآورده میشد.   اینجا یه روستاست به اسم آهنگرکلا،من و بابایی خیلی میریم اونجا.یه طبیعت آروم با کلی آبگیر وزمین های کشاورزی داره.بهم آرامش می ده و باعث میشه شلوغی های تهران رو فراموش کنم.   اینم ...
29 دی 1390

کاخ نیاوران

شکسته های دلت را به بازارخدا ببر، خدا خود بهای شکسته دلان است. 23 دی ماه 1390 روزجمعه دختر مامان ، امروز با مهمونامون(خاله فاطمه و خونوادش) رفتیم کاخ نیاوران.این اولین باره که با هم رفتیم موزه.البته تو طبق معمول ،وقتی از خونه می آی بیرون می خوابی.تقریبا تمام مدتی که تو موزه بودیم تو خواب بودی حتی یادت رفت شیر بخوری.قربون دختر خوش خوابم برم که بیرون از خونه می خوابه تا مامان اذیت نشه. اینم چند تا از عکسات:این کلاه و شال گردن رو مامان موناجون برات بافته ،خیلی خوشگله ،خیلی هم بهت می آد. (این کاخ محمد رضا شاهه.)                        &nbs...
23 دی 1390

چهار ماهگی از زبان رها

13 دی 1390                                                  من رها هستم.امروز چهار ماهه   شدم.صبح مامانم در حالیکه من خواب بودم لباسامو پوشوند ،منو برد یه جایی (بعدا فهمیدم اینجا قبلا هم اومده بودم.)یه خانمه اونجا با زدن رو دماغم منو بیدارکرد. بعد یه چیز تیز و دردناک تو پام فرو کرد                  مثل نیش زنبور بود                                 &nbs...
13 دی 1390